آنچه امروز اکوسیستم بیمه از آن رنج میبرد شکاف بین انباشت دانش و اجراست / شکاف میان دانش و عملکرد؛ فاصلهای از هستها تا بایدها
لیدا هادی، سردبیر بیمه دیجیتال / دانش در هر جامعه، منبع الهامی است که میتواند نقشه راه مناسبی در جهت رشد و توسعه ارکان اجتماعی و اقتصادی ارائه دهد. در سطح خردتری نسبت به جامعه، سازمانها هستند که متناسب با نوع موضعی که نسبت به دانش میگیرند، عملکرد و نوع مواجهه با مسائل در آنها متفاوت است. دانش تئوریک موضوعی است که میتواند یک جامعه را در سطوح مختلفی هدایت و مدیریت کند، اما این تمام ماجرا نیست.
در مسیر استفاده از ظرفیتهای علمی و فناوری، همواره موانعی بر سر راه مدیران جامعه ما وجود داشته است: از ناتوانی در اصلاح و انطباق نظریهها با واقعیتهای موجود گرفته تا شکلگیری بیشتر این نظریهها در شرایط و فرهنگهای بیگانه و بدون توجه به واقعیتهای جامعه کنونی ما. برخی نظامهای آموزشی به جای تقویت روحیه پرسشگری و انتقادی در بین مدیران، آنان را تکبعدی و عملگرا تربیت میکنند. مدیرانی هم که محصول چنین نظامهایی باشند، در بسیاری از مواقع فعالیتها و تصمیمگیریهایشان یا بدون پشتوانه نظری است یا اینکه در برخی موارد نیز که به تصور خودشان نظریهپردازی میکنند به یک الگوبرداری صرف میپردازند؛ بنابراین، نظریه برای مدیران نه یک هدف، بلکه باید یک ابزار، چهارچوب، نقشه و راهنمای ضروری برای تحقیق و عمل باشد.
به این ترتیب، شکافی عمیق بین دانش تئوریک در سطح جامعه یا سازمان و عملکرد آن جامعه یا سازمان در حوزههای اجرایی و عملیاتی ایجاد میشود که الزاماً متوجه افراد و گروهها نیست. به نظر میرسد این شکاف صرفاً نه محصول عاملیت نداشتن مدیران در بهکارگیری دانش نظری در اجرای آییننامههای رایج، بلکه نتیجه یک عملکرد معیوب ساختاری است که به موجب آن امکان شکلگیری پیوند میان دانش و بهکارگیری آن در سطوح عملیاتی به وجود نمیآید؛ به این معنی که بسیاری از هدفگذاریها صورت میپذیرند، بدون اینکه امکانات مادی شکلگیری آنها بررسی شده یا اساساً موجبات همگرایی لایههای مختلف آن سازمان فراهم شده باشد.
آنچه امروز در اقتصاد دانشبنیان کشور شاهد هستیم، مغفول ماندن نگاه به سازمان به مثابه یک کل یکپارچه است و نتیجه چنین نگرشی، چیزی نیست جز هدفگذاریها و استراتژیهایی که با واقعیتهای آن سازمان هیچگونه پیوندی ندارد.
زمانی که بین دانش و حوزه اجرایی شکاف وجود داشته باشد، اجزای سیستم در جزیرههای جدا از هم دست به کنش میزنند و این کنشها به تقلایی میماند که در خلأ اتفاق میافتد؛ چراکه سازمان به مثابه یک کل یکپارچه و پویا، نیاز دارد که اجزای همراستا با اهداف و اقتضائات عینیاش با یکدیگر در ارتباط باشند، اما در عمل این اتفاق نمیافتد و این ارتباط مخدوش میان دانش و عمل همواره مانع توسعه و رشد جامعه ما در عرصههای مختلف زندگی اجتماعی و اقتصادیمان شده است.
موضوع مهمی که میتواند مهمترین دلیل عدم توسعه شرکتهای دانشبنیان تلقی شود و پرداختن به آن بزرگترین وظیفهای باشد که صنایع مختلف بهویژه صنعت بیمه در سال 1402 بر عهده دارند؛ کم کردن شکاف بزرگ بین انباشت دانش و تحقق عملی آنهاست. نکتهای که احسان خاندوزی، وزیر امور اقتصادی و دارایی نیز در مراسم افتتاحیه مرکز نوآوری بیمه مرکزی آن را وظیفه بزرگ صنعت بیمه در سال ۱۴۰۲ برشمرد.
به عقیده او، صنعت بیمه کشور، امروز در توسعه اقتصاد دانشبنیان با عدم تقارن و شکاف میان انباشت دانش و تحقق عملی روبهروست. به گفته او، امروز صنعت بیمه از توانمندیها و ظرفیتهای علمی و فناوری برای گرهگشایی چالشهای روز و تصمیمگیریهای آینده استفاده نمیکند که همین موضوع یعنی شکاف بین دانستهها و اجراییکردن آنها موجب نارضایتی جامعه نخبگان علم و فناوری از صنعت بیمه شده است.
خاندوزی ارتقای کیفیت سیاستگذاریها و تصمیمگیریها را منوط به تبدیل ظرفیتهای بالقوه دانش و علوم انباشته به رویکردهای اجرایی بالفعل میداند. موضوعی که میتواند در سال پیش رو در همه ابعاد چالشهای مطرحشده همچون نقشهراهی مد نظر قرار گیرد. تأکید بر کم شدن شکاف میان انباشت دانش در کشور تا مرحله اجرا و عملیاتی شدن؛ وظیفه مهمی که در فضای اقتصاد دانشبنیان کشور و روند رو به رشد رویکردهای فناورانه، محور راه نجات از بحرانهای کنونی تلقی شود.