نهاد ناظر چه تصمیمی برای تعامل با اکوسیستم بیمه خواهد داشت؟ / نه رفتار قهری کارساز است، نه برخورد سلبی
این روزها مسئله سوئیچ بیمه مرکزی به بزرگترین چالش اهالی صنعت بیمه تبدیل شده است. رویکردی بهظاهر ساده که تعمیق در مفاهیم و مقاصد اصلی آن، استارتاپهای بیمه را به واکنشی جدی واداشت. موضوع سوئیچ حالا دیگر به جایی رسیده که فقط چالشی بین نهاد رگولاتور با کسبوکارهای نوپای بیمهای بهشمار نمیرود که هفته گذشته واکنش عجیب انجمنهای صنفی کارگزاریها نشان داد که سوئیچ حالا دیگر به دستاویزی برای تقابل دو طیف بزرگ نمایندگان فروش و کسب وکارهای نوپا تبدیل شده است. این وسط آنچه بیش از هر امری اهمیت دارد، نه داد و قال کارگزاریهای آفلاین است و نه فریاد کارگزاران آنلاین. امروز همه نگاهها به رگولاتور است و تصمیمی که در تعامل با تازهواردان صنعت بیمه میگیرد.
در واکاوی موضعگیریهای هرباره نهاد ناظر نسبت به استارتاپهای بیمهای باید دنبال پاسخ چندین سؤال بود. اول اینکه آیا نهاد ناظر نگاه اکوسیستمی به صنعت بیمه را قبول دارد یا نه؟ اگر بازیگران اصلی اکوسیستم بیمه را عناصر شرکتهای بیمه، نمایندگان، کارگزاران و کارگزاران برخط و استارتاپهای بیمهای بدانیم، آن وقت باید بهدنبال جواب صریحی برای این سؤال باشیم که آیا در پیکره عریض و طویل بیمه مرکزی و در میان آییننامهها و لایحههای بسیار این نهاد ناظر میتوان جایگاهی خاص برای تازهواردان میدان که با عنوان اعطایی کارگزاران برخط فعالیت دارند، پیدا کرد یا نه؟
آیا میتوان صرفاً با شکلگیری و اعلام آییننامهای برای فعالیت کارگزاران برخط یا آنلاین و کسبوکارهای فروش آنلاین بیمه که ملزم به اجرای شرایط مندرج در مواد قانونی در گذشته هستند، مدعی حمایت از کسبوکارهای نوین در برابر شبکه گسترده نمایندگان بود؟ بماند که در این میان اکوسیستم نوآوری بیمه فقط شامل شبکه فروش آنلاین نیست و شمار بسیار زیادی از اینشورتکها در شاخههای مختلف ارزیابی و پرداخت خسارت و… مشغول به فعالیت هستند.
باید اذعان داشت که امروز صنعت بیمه نه همراستا و موازی با پیشرفت صنایع دیگر، اما با حرکت آهسته و آرام خود مسیر تحول را طی میکند. حضور بازیگران جدید حوزه فناوری و ظهور مدلهای کسبوکار جدید بهحتم صنعت سخت و سنگین بیمه را نیز تکان داده است، بهطوری که دیگر نمیتوان زنجیره ارزش بیمه را فقط مختص شبکه سنتی و استارتاپی بیمه دانست؛ چراکه امروز در همه دنیا صنعت بیمه شاهد بازیگرانی از کسبوکارهای غیربیمهای است. مانند کسبوکارهای سلامت که در پیشگیری و ارزیابی خسارت وارد عمل میشوند یا کسبوکارهای حوزه حملونقل و گردشگری.
در این میان آنچه اهمیت دارد، باور به تشکیل اکوسیستم نوآوری است و طبیعی است که در چنین شرایطی با بزرگشدن عناصر یک اکوسیستم دیگر نمیتوان از نهاد ناظر انتظار نظارت و حاکمیت و حتی حمایت به شیوههای سنتی گذشته را داشت، چراکه مدلهای کسبوکاری دیگر مانند گذشته نیستند، حتی در صنعت بیمهای که بهشدت به پایههای سنتی خود چسبیده است.
باید باور داشت که بیمه نیز با همه محافظهکاریها در برابر موج جدیدی از برهمزنندهها قرار دارد که نه رفتار قهری و سلبی که قاعدهمندی بر اصول نظارتی مقتضی بر آوردههای فناوری روز برای تعامل با آنهایی که فناوری را انتخاب کردهاند، میتواند مشکل تعارض و تقابل را حل کند؛ رویکردی که امروز از سوی نهادهای ناظر در دنیا به اسم رگتک و ساپتک مورد توجه قرار گرفته و در ایران موضوعی مغفول و جامانده است.
در این میان شاید فقط سندباکس یا محیط آزمون بتواند تقابل و تعارض هرباره استارتاپهای بیمه با نهاد ناظر و تنشهایی را که هرازگاهی میان شبکه فروش سنتی و برخط بروز میکند، حلوفصل کند؛ ایده جدیدی که کمتر از یک دهه پیش در صنایع مالی دنیا مطرح شد و امروز زمزمههای تدوین و بهکارگیری آن در صنایع مالی ایران نیز به گوش میرسد که البته در میان فعالان حوزه فینتک با واکنشهای متفاوتی روبهرو بوده است.
سندباکس محیطی متشکل از گروهی متخصص برای سنجش ایدههای نوآورانه جهت شروع موقت کسبوکارهاست که در نهایت میتواند به رگولاتورها کمک کند تا در این محیط کنترلشده آزمون، وضعیت فعالیت استارتاپها را زیر نظر بگیرند و مجوزهای لازم را برای آنها صادر کنند.
اگرچه به عقیده عدهای از فعالان حوزه نوآوری ورود سندباکس میتواند دلیلی بر حضور بیشتر حاکمیت بر فضاهای کسبوکاری باشد، ولی در صنعتی مانند بیمه که نهاد ناظر در تعامل هرباره با اینشورتکها به تعارض میرسد، داشتن سندباکس میتواند مفید واقع شود؛ چراکه در آن زمان قانونگذار بخشی از فعالیتها را به دور از نگاه سنتی تفکیک میکند و برای رسیدن به مرحلهای از بلوغ و تعمیم به بررسی ابعاد رویکرد جدید میپردازد؛ روندی که به درکی مشترک از نیازها و تفاوتهای ساختاری میانجامد و شاید تقابل را به تعامل برساند!