استارتاپهای بیمه بار دیگر بر لزوم توقف و اصلاح سوئیچ بیمه تأکید کردند / سهمخواهی رگولاتور از زمین بازی جدید به بهانه نظارت
امروز صنعت بیمه روزهای ملتهبی را سپری میکند. این روزها شنیدن اخباری از سرنوشت سوئیچ بیمه مرکزی برای هر کدام از بازیگران اکوسیستم بیمه میتواند بسیار بااهمیت باشد. چالش اعتراض استارتاپهای بیمهای به الزام نهاد ناظر در استفاده از خدمات سوئیچ تا جایی ادامه دار شد که در نهایت پای موضعگیری دوباره انجمن فینتک و صدور بیانیهای دیگر به میان آمد و معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری واکنشی صریح نشان داد. حواشی هفته گذشته صنعت بیمه بهانهای شد برای نشست با مدیران عامل استارتاپهای فعال در حوزه فروش بیمه. شماری که امروز یک تنه بار اعتراض و مخالفت با الزام و اجبارهای نهادناظر را یک تنه به عهده دارند. بهاره شریفیون، مدیرعامل بیمهدات کام، حامد ولیپوری مدیرعامل ازکی و محمدرضا فرحی، مدیرعامل بیمه بازار در میزگردی که از سوی بیمه دیجیتال برگزار شده بود به بیان دغدغههایشان از اجرایی شدن سوئیچ بیمه مرکزی گفتند و جوانب بسیار آن بر تمامی اعضای اکوسیستم بیمه صحبت کردند.
بیمه مرکزی اقتضامحور و فردمحور شده است
امروز ما شاهد بیشترین میزان چالش استارتاپها در صنعت بیمه هستیم ولی به حتم این جریان سابقهای طولانی داشته است. چه چالشهایی تا امروز در رابطه با اقدامات نوآورانه استارتاپها سوای بحث ساختارهای صنعت بیمه متوجه نهادناظر کشور میدانید؟ آیا رگولاتور تا امروز تسهیلگر روند نوآوری برای شما بوده است؟
بهاره شریفیون: مهمترین چالشهای ما با نهاد ناظر از یک سال گذشته آغاز شد. از همان اسمی که برای ما انتخاب شد و آییننامهای که به تبع آن آمد. در زمان آقای سلیمانی، رئیس کل سابق بیمه مرکزی کارگروهی برای تدوین آییننامه استارتاپهای حوزه بیمه تشکیل شد. مدیران بیمه مرکزی و نمایندگان استارتاپها نیز حضور داشتند. خروجی صورت جلسهای شد و به امضای همه طرفین رسید. اما آییننامهای که با نام ۹۲/۲ ابلاغ شد هیچ تطابقی با آنچه که در جلسات کارگروه امضا کرده بودیم نداشت. آن زمان حسن نیت در کلام مدیران این طور دیده میشد که در پی ایجاد سازو کار مشخصی هستند. آییننامه پیش رفت و استارتاپها هم با حسن خیال اقدام به گرفتن مجوز طبق آن آییننامه کردند. ولی بیمه مرکزی یک دفعه وارد ضربالاجل شد و خیلی از استارتاپها وارد چالش شدند. به طور مشخص استارتاپهای فروش آنلاین دیگر قادر به انجام هیچ کاری نبودند. رویکردی که واقعاً برای یک کسب و کار آنلاین ضرر هنگفت و حتی جبران ناپذیری خواهد داشت. آسیب دنیای آنلاین واقعاًدقیقهای و ساعتی شمرده میشود و مدیران بیمه بیتوجه به این مدل کسب و کار خاص که هر دقیقه تعلیق آن میتواند ضرر جبران ناپذیری داشته باشد، الزام به اجرای آییننامه را وسط کشیدند. اعتبار برند، اعتماد مشتری و روند سرمایهگذاری از بزرگترین آسیبها بود و این چالشها تا امروز برای ما کم نبودند و نیستند.
فکر کنید با این سابقه ذهنی که از مدیران بیمه مرکزی دیده بودیم مسئله سوئیچ دیگر برای ما راحت نبود. وقتی صحبت از الزام و عملیاتی شدن سوئیچ به میان آمد دیگر میدانستیم که بیمه مرکزی بار دیگر رویکردی ضربالاجلی و بدون توجه به نیازهای ما در پیش گرفته است. این بار هم موضوع از دغدغه نوآوری و پویایی نمیآمد. این بار موضوع از جنس دغدغههای نظارتی بود، نظارتی که در همه مراحل میتوانست دچار اشکال باشد.
من باید بگویم که سوئیچ راه حل بیمه مرکزی نیست. ما در دو سال اخیر در یک جلسه کارشناسی برای سوئیچ و آشنایی با معماری و ساختار آن شرکت نداشتیم. در این مدت حتی پیگیریهایی از سوی ما انجام میشد و حتی گاهی به این فکر میافتادیم که آیا لازم است زودتر ساختارهایمان را آماده کنیم. اما هیچ وقت پاسخ واضحی از سوی نهاد ناظر نداشتیم تا این که دوباره مانند تجربه گذشته با غافلگیری بزرگ در الزام به استفاده از سوئیچ آمیتیس رو بهرو شدیم. سوئیچ بیمه به معنای واقعی سرعت گیر کسب و کارهای نوآور بیمه است. چه از لحاظ فنی و عملیاتی و چه از لحاظ انحصاری که ایجاد میکند.
محمدرضا فرحی: به نظر من در حال حاضر عملکرد بیمه مرکزی از دو معضل اساسی رنج میبرد. اول این که بیمه مرکزی امروز فردمحور است. به این معنا که هر عملکردی کاملاً وابسته به تصمیم رئیس کل، اعضای هیئت عامل، مدیران و حتی رؤسای ادارات میتواند فرق کند و ما به وضوح این مسئله را در چند سال اخیر مشاهده کردهایم. بعضی از افراد در بیمه مرکزی تفکر توسعهای دارند. بعضی از این افراد تمرکز زیادی روی نوآوری دارند. بعضی از این افراد حامیان اصلی رویکرد بیمهگری هستند و برخی عدالت برای آنها مهم است. به این سبب هر کدام با یک عینک خاص به آییننامهها نگاه میکنند. این وسط آییننامهها هم به شدت تفسیرپذیر هستند و دارای جزئیات فراوانی نیستند که فردمحوری را کنترل کنند.
معضل دوم بیمه مرکزی اقتضامحور بودن یا شرایطمحور بودن است. در بیمه مرکزی بسته به این که چه گروهی در مورد چه موضوعی فشار وارد میآورد واکنش نشان داده میشود. در چنین شرایطی طبیعی است که بیمه مرکزی در برابر نمایندگانی که شمار زیادی هم ندارند و کسب و کارهای ما را مانع فعالیت خود میبینند، وارد عمل شود و به شرایط امروز برسیم. در مقطعی فشار نمایندهها زیاد شده -البته به نظر من عده اندکی که ادعای نمایندگی دارند چراکه ما از شبکه بزرگ نمایندههایی که با آنها فعالیت میکنیم چنین رویکردی را تا امروز ندیدهایم.
بگذارید با مثالی روشن کنم. ما چند وقت پیش بخشنامهای گرفتیم که همکاری بیمه بازار با اپلیکیشن ایرانسل ممنوع است ولی حتی مدیران ارشد ایرانسل هم از این خبر شوکه بودند برای این که اصلاً خبری از فروختن بیمه نبود. در اپلیکیشن «ایرانسل من» جایگاههای تبلیغاتی خاصی وجود دارد و بیش از ۴۰ کسب و کار مختلف آنجا حضور دارند. بیمه مرکزی با رویکرد عجیبی وارد این بازی شده بود؟ انگار که بگوییم چون صدا و سیما از سازمان غذا و دارو مجوز ندارد پس نمیتواند تبلیغ دوغ کند! ما از بیمه مرکزی خواستیم که مستندات مقرراتی این ممنوعیت را اعلام کنند و هنوز هیچ جوابی نگرفتهایم!
با این اوصاف آیا این وهن نهادناظر نیست؟ بگذارید راحت بگویم. شما کسی را میشناسیدکه سه سال رانندگی کرده باشد و هیچ جریمهای در سابقه رانندگیاش نداشته باشد؟ امکان ندارد. ما هم ممکن است گاهی تخلف کنیم و اتفاقاً نهاد ناظر باید مقتدرانه وارد شود. ما با اقتدار نهاد ناظر مشکل نداریم ما با عملکرد اقتضایی و فردمحور مشکل داریم.
تنها نقش رگولاتور احقاق حق مصرفکننده است و دیگر هیچ!
ما در این مدت به دفعات مختلف از شما شنیدهایم که سوئیچ یعنی ورود به لایه کسب و کار شما و این بزرگترین چالش آن است. بیایید انحصار طلبی و ساختار شرکت آمیتیس و… را کنار بگذاریم. این که میگویید سوئیچ کسب و کار شما را مختل میکند دقیقاً یعنی چه؟ چرا که امروز در اکوسیستم بیمه به نظر میرسد بیش از هر گروهی این استارتاپهای فروش بیمه هستند که با سوئیچ به مشکل خوردهاند. برایمان بگویید که دقیقاً چه اتفاقی میافتد؟
ولی پوری: من بر خلاف شما اصلاً مایل نیستم که از آن بحث انحصار بگذریم برای این که بخش اعظم مشکلاتی که در پیش داریم به سبب همین بحث انحصار است. من مدیر کسب و کاری هستم که همه تلاش مجموعهام بر این است که یک مزیت رقابتی بسازیم. حتی اگر رقابت هم فاکتور بگیریم تلاش ما ساخت یک مزیت در بازار است. به سبب این که میخواهیم در بازار سهمی برای خودمان داشته باشیم و این کاملاً طبیعی است. حالا این وسط فکر کنید ما را وابسته به موجودی میکنند که برای ادامه حیات اصلاً نیازی نه به رقابت دارد و نه ایجاد مزیت. برای این که سهم از بازار را دارد و هیچ دغدغه مزیت هم ندارد. این دقیقاً بخش بزرگ نقص سوئیچ بیمه است. وابستگی ما با همه دغدغههای رقابتی و مزیتیمان به مجموعهای که اصلاً نیازی به رقابت یا مزیت ندارد چرا که بازارش را قانونگذار تضمین میکند.
از سوی دیگر سوئیچ در همه فرآیندهای بیمهگری ما وارد میشود. روی استعلام، قیمتدهی، صدور بیمه و پرداخت. در همه این چهار مرحله سوئیچ خودش را وارد میکند و باید سرویس بدهد. بگذارید مثالی سادهتر و فنیتر بزنم. ما یک روز تصمیم میگیریم که روی بیمهنامههای شخص ثالث خودمان بیمه آتشسوزی هم تعریف کنیم. ما به سوئیچ اعلام میکنیم که مثلاً ۱۰ هزار تومان روی بیمه شخص ثالث در نظر بگیرد و سوئیچ هم باید به مراتب مختلف تغییراتی اعمال کند که قطعاً هر تغییر در هر مرحلهای برایش هزینهبر است. خب وقتی ما مجبور باشیم با این سوئیچ فقط کار کنیم آیا به نظر شما سوئیچ برای نگه داشتن ما همه هزینهها را به جان میخرد و تغییر میکند؟ نخیر! وقتی صحبت از دخالت در لایه کسب و کار میکنیم دقیقاً از همین رویکرد میگوییم. این که ما برای هر مرحله از کسب و کارمان اگر نیازمند تغییر باشیم واسطهای در آن وسط نشسته که نیازی به تغییر نمیبیند. این همان چیزی است که برای کسب و کار ما خطر بزرگ محسوب میشود.
از سوی دیگر موضوع سوئیچ و فرآیندهای آن به قدر پیچیده و ابهام برانگیز است که به نظرم صرفاً با اجبار به استفاده از آن است که میتوان کسب و کارها را برای به کارگیری آن ملزم کرد چرا که در حالت عادی باید به هزار و یک سؤال فنی جواب داده شود. از ساختارها و قابلیتهای فنی بگیرید تا امکاناتی که بعید است روی آن پیاده شده باشد. حالا شما کنار این انحصارگرایی محض ورود نهاد ناظر را هم اضافه کنید. اینجاست که سوئیچ موجود عجیب و غریبی میشود که نمیتوان به هیچ صورتی به آن امیدوار بود. به قول معروف هر چه بدها همه دارند تو یک جا داری! صحبت از ساختار ناهمگون نامتوازنی در میان است فقط و فقط سنگ انداختن است.
ببینید رگولاتور در همه دنیا یک نقش بیشتر ندارد. این که از حقوق مصرفکننده دفاع کند. سیاستگذاری و قانونگذاری و… همه باید در این راستا باشد. ولی امروز در صنعت بیمه کشور شاهد رگولاتوری هستیم که به این بهانه در همه ارکان کسب و کار ما دخالت دارد. به نظر من سوئیچ نامناسبترین شیوهای بود که بیمه مرکزی میتواند برای بحث نظارت در بیمه انتخاب کند.
فرحی: من هم باید بگویم که نمیتوان از قضیه انحصار گذشت چرا که قضیه بسیار مهمی است. البته در چند سال اخیر خوشبختانه آگاهی خوبی نسبت به مضرات انحصار ایجاد شده است. تجربه صنایع خودروسازی نشان داد که انحصارگرایی چه آفتی برای اقتصاد کشور باشد. البته که در خودروسازی ما با انحصار چندجانبه یا اولیگوپولی طرف هستیم نه مونوپولی. شایدصحبتی از رقابت کامل و دهها رقیب نباشد اما پای چندین بازیگر در میان است. ولی در سوئیچ ما کاملاً با مونوپولی رو به رو هستیم. یک بازیگر اصلی و یک بازار! درواقع اگر چندین آمیتیس هم داشتیم ممکن بود همین مشکل پیش بیاید ولی حالا که یک آمیتیس داریم این مشکل را در حد بسیار بالاتری شاهد هستیم.
و باید به مسئله مهم دیگری هم اشاره کنم. میگویند که سوئیچ برای رسیدگی به تخلفات استارتاپها اجرایی میشود. اصلاً فرض کنیم که استارتاپها واقعاً تخلف دارند. آیا راه حل آن واقعاً سوئیچ است؟ نمیشود که شما یک جمله درست را بیان کنید و بعد از آن یک راه حل غلط را به استناد جمله درست حق جلوه بدهید. بگذارید یک مثال ساده بزنم. ایجاد سوئیچ برای رسیدگی به تخلفات بیمه مانند این است که برای کسی که از چراغ قرمز رد شده است این جریمه را درنظر بگیرند که دیگر مادام العمر پدال گاز ماشینش را دستکاری کنند که دیگر بیشتر از سرعت مشخصی پیش نرود! راه حل درست جریمه خلافکار و حتی ابطال گواهینامه است نه ورود به اختیار استفاده از وسیله نقلیه طرف خلافکار!
ما با انحصار مخالفیم. تمام!
انتظار شما از سوئیچ چیست؟ آیا شما دنبال اصلاح ساختارهایی از سوئیچ هستید و آن را به شکل یک هاب واسط قبول دارید یا از اساس سوئیچ را پروژهای شکستخورده میدانید؟
فرحی: اینجا خیلی کلمات برای ما مهم نیستند. مطالبه ما محتوای خاص خودش را دارد. ما با انحصار مخالفیم. با ورود نهادناظر به لایه اجرا مخالفیم و با اجبار نهادناظر ولو به صورت غیر انحصاری برای استفاده از یک روش خاص پرداخت برای تراکنشها مخالفیم. ما تعصب خاصی روی این که سوئیچ باید حذف شود یا نشود نداریم. سوئیچ قطعاً کارکردهای مطلوبی هم دارد ولی به نظر من با مدل فعلی آن صنعت بیمه اصلاً نیازی به این سوئیچ ندارد.
ولی پوری: اگر سرویسی در میان باشد که به کسب وکار ما کمک کند قطعاً ما از آن استقبال میکنیم. این روزها بیان میشود که سوئیچ برای نیاز همیشه استارتاپهای طراحی شده است. قبول. اگر نیاز باشد حتماً از آن استفاده میکنیم و اگر نیاز نباشد به زمان دیگری موکول میکنم. ولی وقتی پای اجبار در میان میآید چالش بزرگ اتفاق میافتد. با توجه به ساختار حکومتی کشور ما به نظر من اتفاقاً این که حرکتی در دل یک نهاد دولتی اتفاق میافتد میتواند اتفاق مناسبی تلقی شود اما وقتی پای الزام و اجبار به میان میآید نقطهای که قدرت اختیار و انتخاب کسب و کار از ما گرفته میشود. لذا انحصارگرایی و تضاد منافع و اجبار از سوئیچ بیمه مرکزی برداشته شود ما قطعاً از آن استفاده میکنیم.
شریفیون: الان هم سامانهای به اسم سنهاب در بیمه مرکزی وجود دارد. اصلاً ما نیاز داریم یک سری سرویسها را از بیمه مرکزی داشته باشیم. خواه بیمه مرکزی به صورت مستقیم انجام دهد یا به صورت پیمانکاری پیش ببرد. موضوع ما آن دسته سرویسهای تکلیفی سوئیچ است که بخواهد جلوی فعالیت و عملیات ما را بگیرد. ما اصرار داریم که حتی همه دیتاهای لازم را به صورت سرویس در اختیار داشته باشیم. برای ما سرویسهای تجمیع شده بسیار راحتتر است. اما موضوع ما اجبار به استفاده از یک سرویس خاص است که اگر از آن استفاده نکنیم دوباره به ما برچسب تخلفزده شود. مسئله دوم هم این است که انحصار در استفاده از خدمات یک شرکت خاص است. چرا نباید چندین شرکت باشند و به تجمیع اطلاعات موردنیاز ما بپردازند؟ انگار که یک سیکل برعکس در حال اتفاق است. روند انجام فرآیندها به جای هدایت به سمت بخش خصوصی دوباره در حال برگشت به سمت بخش دولتی است و این بزرگترین اشکال سوئیچ است.
سرمایهها از صنعت بیمه بیرون میروند
چالشهای شما در رابطه با سوئیچ را شنیدیم. بیایید کمی موضوع را بزرگتر ببینیم. به نظر شما درصورت اجرایی شدن سوئیچ به روال کنونی باید منتظر چه پیامدهایی در اکوسیستم صنعت بیمه باشیم؟
ولی پوری: اولین اتفاق خروج سرمایه از صنعت بیمه از سوی سرمایهگذاران است. چرا ساختار معیوبی وارد اکوسیستم بیمه شده است که قاعدتاً همه کسب و کارها را تحت تأثیر خودش قرار میدهد. با سوئیچ ساختار همه کسبو کارهای بیمهای که به صورت تجارت الکترونیکی درحال فعالیت هستند به هم ریخته میشود و قطعاً هیچ سرمایهگذاری ریسک ورود به یک ساختار معیوب را برنمی دارد. به نظر من آنچه انجمن فینتک در بیانیهاش بیان کرد کاملاً درست است. سوئیچ میتواند رسماً قتلگاه استارتاپها باشد. اغراق نیست. با اجرایی شدن سوئیچ به شکل کنونی کسب وکارهای آنلاین بیمه به حتم منطق خودشان را از دست میدهند.
شریفیون: بگذارید به نکته خاصی اشاره کنم. همه ما در کسب و کارهایمان یک تجربه خاص مشتری ساختهایم ولی با اجرایی شدن سوئیچ دیگر از تجربه خاص مشتری خبری نیست و سفر مشتری در استفاده از خدمات هر کدام از ما صفر تا صد مشابه هم خواهد بود. همه فرآیندها در یک قاعده میآید. هیچ مزیت رقابتی دیگری در میان نیست. آیا با این اوصاف ما انگیزهای برای ادامه مسیر خواهیم داشت؟ امروز موضوع تخفیف ثالث است و سوئیچ مطرح میشود اما فردا چه موضوع دیگری مطرح خواهد شد؟
ولی پوری: مهمترین تأثیر جانبی سوئیچ این است که جلوی توسعه کسب و کار ما گرفته میشود. انگار گلوگاه بزرگی همیشه پیش روی مسیر ما وجود دارد.
فرحی: من نکتهای را به نمایندگی از همه باید بیان کنم. ما سوئیچ و شرکت پیمانکارش را بررسی کردیم و سوای بحث دولتی بودن و ساختار سهامی که داشت آن شرکت حتی از نظر فنی توان پیادهسازی سوئیچ را ندارد و نمیتواند با چابکی امروز استارتاپها همراه باشد. چه در فرآیندهای مذاکراتی، چه قراردادی و چه در فرایندهای توسعه محصول… سه سال زمان برده است تا سوئیچ به این ساختار ساده امروز برسد. کاری که برای یک شرکت چابک فناوری یک هفته زمان لازم دارد در این شرکت بیش از صد هفته زمان برده است. آن وقت شما از این سامانه توقع چابکی دارید؟
شریفیون: جذب سرمایه برای توسعه فناوری در صنعت خودش یکی از مهمترین مسائل مطرح امروز است. امروز ما هر قدر محافظه کارتر وارد عمل شویم و به واسطه گلوگاهها احتیاط به خرج بدهیم سرمایه گذارهایی که امروز صنایع مختلف را به صورت کلان رصد میکنند دیگر رغبتی برای تزریق سرمایه به صنعت بیمه نخواهند داشت.
ولی پوری: ما ایراداتی که به سوئیچ وارد میکنیم بحث تصدیگری، انحصار و تضاد منافع است. این وسط مغلطه این است که اگر سرویسی مانند سنهاب یا شاپرک طراحی شد دیگر همه مسائل و مشکلات حل شدهاند. واقعیت این است که با نگاه فنی هم در شاپرک و هم در سنهاب مشکلات بسیاری وجود دارد. همین الان بیمه مرکزی برای نظارت بیشتر سنهاب را ایجاد کرده است ولی آیا شما میدانید که چقدر فرآیند صدور بیمه نامه با یک قطعی ساده سامانه به هم میخورد؟ این چه مدل نظارتی است که در اصل کسب و کار اختلال به وجود میآورد؟ وقتی سنهاب مشکل دارد قطعاً آمیتیس یا هر سوئیچ دیگری هم مشکل خواهد داشت. در محصولی مانند سوئیچ چالشها بسیار بزرگتر از سنهاب خواهد بود. بماند که امروز به سنهاب نیز نقدهایی وارد است. شاید صنعت بیمه زمانی به هر دلیلی چنین سامانهای را پذیرفته باشد ولی مدلهای متنوع دیگری به سبب نیازهای روز قابل پیادهسازی است. چرا باید بیمه مرکزی نقش اجرایی بردارد حتی در قالب سنهاب و… حتی اگر مسئله انحصار و تضاد منافع هم حل شود باز این موضوع حل نمیشود. اگر بیمه مرکزی هر سه مسئله ما را بتواند حل کند آن وقت میتوان مدعی شد که مشکل استارتاپها حل شده است.
فرحی: امروز به خود سامانه سنهاب هم میتوان نقدهای جدی داشت. سنهاب اگر قطع شود کسب و کار ما هم قطع میشود و این یعنی ورود رسمی نهاد ناظر به لایه کسب و کار.
ولیپوری: سنهاب مدل خوبی است. این که بیمه مرکزی تجمیع اطلاعات داشته باشد رویکرد خوبی است. اما نباید وارد لایه اجرایی آن شود. ما در سال ۲۰۲۲ که استارتاپهای دنیا به سمت یونیکورن شدن و… صحبت میکنند ما هنوز گرفتار تعریف انحصار و تضاد منافع ماندهایم.
آنچه خواندید خلاصه ای از این گفت و گو بود و مدیران عامل کسب وکارهای آنلاین در رابطه با رویکرد تعامل با شبکه فروش بیمه و روندنوآوری در صنعت نیز صحبتهای زیادی داشتند. متن کامل این میزگرد در شماره چهارم بیمهدیجیتال منتشر خواهد شد.