وقوع سیلاب در کشور بار دیگر اهمیت بیمه حوادث طبیعی را نشان داد / سد بیمه در مقابل مصیبت سیل
لیدا هادی؛ سردبیر بیمه دیجیتال / جریان انبوه و ترسناک سیلاب گلآلود و تصویر مردی که با همه توان به پایه آهنی بهجامانده در میانه میدان چنگ میزند تا مبادا طعمه سیلاب مهیب شود و راهی سرنوشت نامعلوم. صدای فریاد و اندوه نجاتیافتگان از مصیبت بزرگ و تلاش نیروهایی که با امید سعی دارند حجم مصیبت را برای بازماندگان کم کنند؛ اینها تصاویری است که این روزها در شبکههای اجتماعی زیاد دیدهایم؛ از مردم گرفتار در سیلاب استهبان تا ساکنان و زائران امامزاده داوود تهران. پیش از این هم زیاد دیده بودیم. هنوز حادثه تلخ سیلاب آققلای استان گلستان در خاطرهها نشسته است و درد مصیبت بر تن خسارتدیدهها.
میگویند در دنیا ۴۳ بلا و حادثه طبیعی وجود دارد که ۳۳ نوع آن را در ایران در طول زمان شاهد بودهایم، بهطوری که امروز کشور ما در میان 10 کشور اول حادثهخیز دنیا قرار دارد. با این اوصاف سؤال بزرگی مطرح است؛ آیا صنعت بیمه کشور ما به اندازه 33 نوع بلای طبیعی آمادگی پاسخگویی دارد؟
بیایید از هول و هراس زمان وقوع حادثه بگذریم. به روزها و ماههای بعد از حادثه فکر کنیم؛ به خانوادهای وسط روستایی در استان گلستان که تنها سرپناهش را از دست داده است، به خانوادهای که در حمله بیامان سیلاب همه دار و ندار یک سال محصول مزرعهاش را از دست میدهد؟ به فردای روز حادثه فکر کنیم؛ اینکه چرا در کشوری که به قول آمارهای جهانی از سرزمینهای حادثهخیز دنیاست، بیمه سیل و آتشسوزی در رده آخر انتخاب خانوارهاست. آیا باید دلایل آن را در فرهنگ و مسائل اجتماعی مردم جستوجو کرد یا آن را به مسائل اقتصادی مرتبط دانست؟ بر اساس اعلام یک شرکت بیمه در حال حاضر هزینه تحت پوشش قرار گرفتن یک منزل مسکونی روستایی در برابر سیل ۳۰ هزار تومان و یک منزل مسکونی شهری ۶۰ هزار تومان است؛ رقمی که شاید خیلی از ما از شنیدن آن تعجب کنیم. برخی کارشناسان میگویند این رقم چندانی نیست و اغلب مردم ما توان پرداخت آن را دارند، اما نبود آگاهی از مزایای بیمه باعث پایینبودن ضریب نفوذ بیمه در کشور میشود.
در پایینبودن ضریب نفوذ بیمه حوادث طبیعی مانند آتشسوزی و سیل باید دو جنبه مختلف را در نظر گرفت؛ شرکتهای بیمه و گروههای مختلف مردم. امروز یکی از مهمترین مسائلی که مردم در مواجهه با محصولات بیمهای با آن روبهرو هستند، مسئله عدم آشنایی با محصولات و پیچیدگیهای خاص در تعاریف است که بعضاً چنان کار خرید بیمهنامه را برایشان سخت و دشوار میکند که دردسر خرید و مشاورههای عجیبوغریب توأم با کلمات و تعاریف نامأنوس را کنار میگذارند و دل به تقدیر و کار طبیعت میبندند.
در این موضوع باید انگشت اتهام را به سمت شرکتهای بیمه گرفت؛ چراکه آنها در همه این سالها کمتر توجهی به سادهسازی محصولات خود کردهاند و تجربه مشتری شاید حداقل موضوعی بوده که آنها به آن توجه داشتهاند. امروز بزرگترین ضعف شرکتهای بیمه در عدم سادگی محصولات و شخصیسازی آنهاست که عرضه را به مشتری سخت و جلب اعتماد آنها را با مشکل مواجه کرده است، ولی در این میان نباید از موضوع قصور و کوتاهی مردم نیز چشم پوشید، زیرا عدم تمایل شرکتهای بیمه به تعریف محصولات جدید به عدم تقاضای مشتریان نیز ربط دارد.
در این راستا سوای مسئله اجتماعی و فرهنگی قضیه که به فرهنگسازی پویا و تلاش نهاد ناظر و شرکتهای بیمه جهت ساختن بستر فرهنگی مناسب در اینباره نیاز دارد، عدم استقبال از محصولات بیمهای نظیر بیمه سیل از بعد اقتصادی را نیز باید در نظر گرفت. هرچند هزینه خرید بیمهای نظیر بیمه آتشسوزی در یک سال چندان زیاد نخواهد بود، ولی در شرایط خاص اقتصادی -نظیر روزهایی که امروز تجربه میکنیم- این وظیفه شرکتهای بیمه است که بیمه را چنان نشان دهند که نهفقط برای قشر خاصی از جامعه، که برای تمامی اقشار مردم با هر پشتوانه درآمدی ضروری است؛ حق همه مردم و تنها پشتوانه در روزهای سخت مصیبت!