بیمه دیجیتال
رسانه بیمه و اینشورتک ایران

لطفاً گزارش‌های مدیریتی را تا انتها بخوانید! / فاصله واقعیت تا عمل

لیدا هادی، سردبیر بیمه دیجیتال / خوشبختانه این روزها، علی‌رغم اوضاع نابسامان اینترنت و سخت شدن دسترسی به منابع دسته اول بین‌المللی، هر روز محتواهای جدید و متنوعی به زبان فارسی برای مخاطبان متنوعی که هر کدام در صنعت بیمه جایگاهی دارند و تصمیم ‌سازند، منتشر می‌شود. این گزارش‌ها به غیر از اینکه معمولا شیک و وزین‌اند و هزینه زیادی برای رنگ و لعابشان شده تا مورد پسند مدیران واقع شوند، در بعد محتوا راهکارهایی دارند که کمک می‌کند درک درست‌تری از اکوسیستم نوآوری داشته باشیم. اینکه استارتاپها در دنیا چطور شکل می‌گیرند، چطور وارد راندهای مختلف سرمایه‌گذاری می‌شوند و فرهنگ این حوزه چه اقتضائاتی دارد و…

اعداد این مدل گزارشها معمولا برای مدیران وطنی جذابند. nمیلیون دلار سرمایه‌گذاری در سال ۲۰۲۰میلادی، nاستارتاپ یونیکورن، nهزار نیروی کار جوان، n خط کد نوشته شده، nدرصد رشد در جذب مشتری و… همین اعداد هم بعضاً می‌شوند سرنخ مصاحبه‌های جذاب دوستانی که متولی نوآوری در صنعت هستند.

بعضی اعداد و ارقام هم وسوسه ورود سرمایه‌گذارها را تشدید می‌کنند، به‌خصوص با نرخ فعلی ارز سرمایه‌گذاری ریالی روی استارتاپ و برداشت دلاری وسوسه و در باغ سبزی است که خیلی‌ها را مجاب می‌کند بخشی از اندوخته‌های حاصل‌شده در دل صنعت را برای رشد استارتاپ‌های اینشورتک در قالب سرمایه‌گذاری خطرپذیر خرج کنند.

خیلی هم خوب! حتماً شکل گرفتن چنین فرآیندی قدم مثبتی برای صنعت محتاط بیمه به حساب می‌آید.

نکته قابل تأمل اما صفحات بعدی گزارش‌های شیک و مجلسی است که از طریق رسانه‌ها و هلدینگ‌های سرمایه‌گذاری و بلاگرهای حوزه نوآوری روی میز مدیران بیمه‌ای قرار می‌گیرد. صفحاتی که معمولاً پشت جذابیت همان nها و داستان‌های پرنکته تولد یک استارتاپ گم می‌شوند و ناخوانده باقی می‌مانند. صفحاتی که خطرپذیری را معنی می‌کنند و توضیح می‌دهند در همان سال ۲۰۲۲ میلادی n استارتاپ هم شکست خوردند، n نفر هم پشت دستشان را داغ کردند که دیگر سراغ کارآفرینی نروند و همان بهتر که میز بی‌وفای کارمندی‌شان را بغل کنند و سر برج آب‌باریکه‌شان را بگیرند و بزنند به زخم زندگی که « گفتی تو را یارا، در غار نمی‌بینم/ آن یار در غار است… تو غار دگر رفتی!»

ورود به بازی استارتاپها، صبر ایوب می‌خواهد به‌خصوص این روزها که زندگی روزمره هم برای یک سرمایه‌گذار، فهم خطرپذیری لازم دارد. سروکله زدن با نسل Z که احتمالاً در همان گزارش‌های رومیزی خیلی اسمشان را شنیده‌ایم، حذف روتین‌هایی که فکر می‌کنیم اگر نباشند آسمان به زمین می‌آید، دور ریختن بروکراسی‌ها، هم‌جایگاه شدن با جوان جویای نامی که با تی‌شرت و لباس غیررسمی جلوی روی مدیران کت‌و‌شلواری شرکت می‌نشیند و چک حقوقشان را امضا می‌کند فقط چند قدم اول این راه دراز است. 

ما معمولاً عادت داریم «فرم‌»های جذاب را بازآفرینی کنیم و «محتوا»های جذاب چون سخت‌ترند، زمان بیشتری نیاز دارند و نتیجه‌شان در لحظه دیده نمی‌شود خیلی باب میلمان نیست. برای همین است که بخش عمده‌ای از اکوسیستم استارتاپی در ایران (در همه حوزه‌ها، نه فقط بیمه) به لحاظ فرمی جذاب است و کلی عدد و رقم هیجان‌انگیز برای انتقال حس خوب همراه دارد. اما در واقع اتفاق ویژه‌ای انجام نشده است. به قول مهندس‌ها: «کار انجام شده ولی جابه‌جایی صفر است.» به همین سبب در گزارش‌های سالانه اعداد مرتبط با کسب‌و‌کار و بازار تغییر محسوسی نمی‌کنند و فقط هزینه‌ها، تعداد نیروها، تعداد کمپین‌ها و نسخه‌های نرم‌افزار افزایش چشمگیر داشته‌اند.

شاید ورود به بازی استارتاپ‌ها، برای هلدینگ‌های سرمایه‌گذاری، شرکت‌ها و نهاد حاکمیت در صنعت بیمه هنوز هم زود باشد. شاید لازم باشد یک بار تا آخر گزارش‌های روی میزمان را بخوانیم و با چشم‌انداز روشن‌تری وارد مسیری شویم که تاب سختی‌هایش را نداریم.

پی‌نوشت: این یادداشت هیچ ارتباطی با nشنبه‌های نوآوری در صنعت بیمه و سایر صنایع ندارد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.