علیرضا هادی، مدیرعامل بیمه باران معتقد است تنها راه افزایش مقبولیت بیمه میان مردم شفافسازی است / آگاهی بدهید، اعتماد بگیرید
بورس، بانک و بیمه سه عنصر مهم بازار مالی است که امروز در اقتصاد تورمزده ایران برای مردمی که افزایش ارزش پول را دنبال میکنند، میتواند حکم نجاتبخش بزرگ را داشته باشد، اما طی سالهای اخیر به سبب تورم نه بانکها دیگر جذابیت سپردهگذاری دارند و نه بورس با بلوکهای همیشه سرخش. این وسط بیمه است و کار بزرگ جذب داشتههای خرد مردم؛ مردمی که نگرانی از آینده نامعلوم بیش از هر رویکردی آنها را به سمت یک سرمایهگذاری بلندمدت امن هدایت میکند. امروزه افزایش جذابیت بیمه عمر بهعنوان یک سرمایهگذاری سودآور در مقابل رقیب سرسختی مانند سرمایهگذاری بانکی و بورس اهمیت زیادی دارد؛ رویکردی مانند بیمه زندگی با ماهیت پسانداز نزد متخصصانی که با نگاه تخصصی و آشنا به بازار سرمایه به آن میپردازند. به بهانه رویکرد جدید بیمههای زندگی مبتنی بر سرمایهگذاری با علیرضا هادی، مدیرعامل بیمه زندگی باران به گفتوگو نشستیم؛ مرد آرام و بیحاشیه صنعت بیمه که با تعریف رویه خاص به بیمهگری در ایران زمینهساز حرکت بزرگی شده و رویکردی تخصصی به بیمههای زندگی، موضوعی که در ایران تا پیش از این سابقه نداشته، اتخاذ کرده است.
ما امروز بیمه باران را به سبب مشخصه خاصی میشناسیم. سوای بحث فعالیت تخصصی روی بیمههای عمر و زندگی، اینکه بیمه باران به شبکه بانکی وابستگی ندارد، ویژگی خاصی است. رویکردی که امروز ما در دنیا شاهد هستیم و برای اولینبار است که در صنعت بیمه کشور بانک متصدی تأسیس شرکت بیمه نیست. این نگاه خاص از کجا آمد و چه چیزی زمینهساز این حرکت جدید بود؟
مهمترین نکته در اینباره نگاه خاص بنیانگذاران بیمه باران است. مؤسسان بیمه باران از فعالان بازار سرمایه هستند و با مطالعات بسیاری که بر روند بیمههای زندگی در دنیا داشتند، به این نکته رسیدند که امروز بیمه زندگی ابزاری برای مدیریت دارایی محسوب میشود و گروههای سرمایهگذاری مختلف در دنیا در کنار خدمات مالی مختلفی که به مشتریان خود عرضه میکنند، بیمه را نیز ارائه میدهند و بهنوعی زنجیره ارزش را برای مشتری کامل میکنند.
با این نگاه بود که بنیانگذاران بیمه باران وارد این صنعت شدند، در واقع با رویکردی دقیق و جدید به بیمه زندگی. این نگاه باعث شد تا مؤسسان بیمه باران انحصاراً فعالیت در زمینه بیمه زندگی را انتخاب کنند. در واقع آنها بر اساس سابقه فعالیت حرفهای که در زمینه بازار سرمایه و مالی داشتند، بر خلاف روال همیشه که شرکتهای بیمه تمامی خدمات بیمهای را پوشش میدهند، تصمیم گرفتند صرفاً بیمه زندگی را انتخاب کنند و در این زمینه نیز وارد حوزهای از بیمه زندگی شدند که ماهیت پساندازی و سرمایهگذاری دارد و به نظر من یکی از دلایل تأثیرگذاری بیمه باران در صنعت بیمه کشور داشتن نگاهی درست به بیمههای زندگی با ماهیت پساندازی به سبب شرایط خاص اقتصادی کشور و نیازهای مالی عموم مردم بود. در واقع نگاه خاص بنیانگذاران بیمه باران زمینهساز روندی شد که برای اولین بار در صنعت بیمه کشور شاهد هستیم.
به نظر شما این عدم وابستگی یک شرکت بیمه به سیاستهای یک نهاد مالی یا بانکی تا چه اندازه میتواند در توسعه روند بیمهگری مؤثر باشد؟
مهمترین نکته تخصصیبودن رویکرد شرکت بیمه است، نه پشتوانه مالی یا وابستگی و عدم وابستگی سیاستگذاری. به نظر من نگاه تخصصی به یک رویکرد خاص مانند بیمه زندگی میتواند عامل توسعه مؤثری در صنعت بیمه کشور باشد. شناخت زمینههای ورود به بازار، نیازها و شرایط اقتصادی و زمینههای سرمایهگذاریهای مفید از مواردی است که بیمه زندگی را میتواند در میان مردم مقبول کند. به شرطی که پشت آن نگاه تخصصی وجود داشته باشد. این نگاه تخصصی به یک رشته خاص بیمهای است که میتواند زمینهساز و محرک حرکتهای بزرگ باشد؛ چراکه بینش ورود به بازار، اطمینان و اعتماد بهدنبال خواهد داشت. تخصصیشدن روند یک شرکت بیمه باعث میشود اشراف کامل به گوشهگوشه بازار به وجود بیاید. همچنین هدفگذاری روی یک بازار خاص میتواند انسجام بیشتری به کسبوکار ببخشد. به عبارت دیگر تمرکز روی یک بازار هدف زمینهساز نوآوری و توسعه است. به نظر من مهم نگاه تخصصی و شناخت جامعه هدف است، نه پشتوانه بانکی یا غیربانکی.
این نگاه تخصصی به یک گروه خاص از بیمه تا چه میزان در میان شرکتهای بیمه دنیا مرسوم است؟ آیا نمونههای موفقی از این گرایشهای تخصصی به یک رشته خاص بیمهای وجود دارد؟
امروزه در کشورها علاوه بر وجود شرکتهای بیمه که همه رشتههای بیمه را عرضه میکنند، شرکتهایی هم وجود دارند که در رشتههای خاص فعالیت میکنند؛ شرکت بیمه مسئولیت، شرکت بیمه آتشسوزی، شرکت بیمه هواپیما و شرکت بیمه زندگی با ماهیت پساندازی یا شرکت بیمه بازنشستگی و فوت. در بیمه زندگی با ماهیت فوت باید روی ریسک فوت افراد و نیز افزایش طول عمر و سلامت افراد کار کنند. اینجا تخصص روی افزایش سلامت افراد مؤثر است. این رویکرد در بیمه زندگی با ماهیت پساندازی متفاوت است. در بیمههای پساندازی تیم متخصص باید در زمینههای سرمایهگذاری برای مدیریت مالی آنها مشغول باشند و ایجاد مشوقهایی که مشتری در مقایسه با سایر ابزارهای سرمایهگذاری، بیمه زندگی را ترجیح دهد. قاعدتاً داشتن نگاه تخصصی به هر کدام از این گروهها میتواند موفقیتآمیز باشد؛ رویکردی که امروز در دنیا بسیار باب شده و در کشور ما هم با حضور بیمه باران و یکی، دو شرکت دیگر تخصصی در بیمههای زندگی اتفاق افتاده است.
درباره بیمههای زندگی با رویکرد پساندازی صحبت کنیم. آیا به نحوی طرح مدیریت سپردههای بیمهگزاران در برابر ریسکهای زندگی آنهاست یا سبد سرمایهگذاری؟
اجازه بدهید ابتدا به این نکته اشاره کنم که کار ما دریافت سپردههای مردم نیست. جای سپرده در بانک است. همانطور که جای سهام در بازار بورس است. اینجا صحبت از نوعی مدیریت دارایی است که مشتری خاص خودش را دارد. آن نوع مشتری که به سپردهگذاری در بانک با سود ماهانه علاقهمند است، سراغ بیمه نمیآید. آن مشتری که توان پذیرش ریسک در بازار بورس و دانش آن را دارد و تاب تحمل حبابها و تغییرات سینوسی بازار سرمایه را دارد، باز هم سراغ بازار بیمه نمیآید، اما بیمه مزیتی دارد که در بانک و بورس وجود ندارد؛ اینکه امکان شخصیسازی خدمات با توجه به ریسک و سبک زندگی افراد وجود دارد. در جوامع پیشرفته دنیا به سبب پایینبودن بهرههای بانکی به واسطه قاعده احتمال، بیمهها بازدهی و مقبولیت بیشتری دارند. گاهی اختلاف پرداخت سود بانکی با بیمههای زندگی پساندازی خیلی زیاد است و این رویکرد مردم به بیمهها را بهدنبال دارد. ضمن اینکه بیمه مزیتهای جانبی بسیاری هم دارد، ولی در کشور ما چون نرخ بهره بانکی بالاست، این تفاوت بازدهیها زیاد به چشم نمیآید. اگرچه نرخ امید به زندگی ما در مقایسه با کشورهای توسعهیافته وضعیت خوبی دارد، اما به سبب شرایط اقتصادی و نظام مالی و بانکی خاص، مشوقها برای هدایت مردم به سمت بیمههای زندگی با کندی صورت میگیرد.
امروزه افراد میتوانند مقداری از سرمایه را در بانک بگذارند، مقداری را بسته به شرایط در بورس بگذارند و خودشان نظارت مستقیم بر روند سرمایهگذاریشان داشته باشند و مقداری را نیز وارد بیمه کنند. این مدیریت دارایی میتواند در پایان دوره سودی بالاتر از یک انتخاب صرف به آنها بدهد، ولی مسئله این است که در ایران به سبب نداشتن دانش تخصصی شرکتهای بیمه در زمینه بازار سرمایه و… تاکنون کمتر گرایش و اطمینانی به بیمه زندگی با ماهیت پساندازی وجود داشته است. بیمهگزاران در ایران هنوز نمیدانند که میتوانند بیمه را بهعنوان یک ابزار مدیریت دارایی در اختیار داشته باشند؛ اینکه میتوانند پرداخت مستمری فرزندانشان را به بیمه زندگی بسپارند. مردم با محصول مستمری آنی آشنایی ندارند. یعنی فردی سرمایهای را میآورد و به محض عقد قرارداد و بدون گذراندن مدتزمان خاصی شروع به دریافت مستمری میکند.
اکنون به دو موضوع خاص رسیدیم؛ یکی عدم آشنایی مردم با محصولات بیمهای و دیگری مسئله اطمینان و اعتمادسازی. چطور میشود مردم را به استفاده از فرصتهای سرمایهگذاری در شرکتهای بیمه هدایت کرد؟
مهمترین اقدامی که امروز صنعت بیمه به آن نیاز دارد، ترویج سواد بیمهای و آگاهیدادن به مردم برای استفاده از بیمههای زندگی است. هزینههای آگاهیسازی برای شرکتهای بیمه تازهتأسیس بسیار بالاست و به این سبب فعالیت روی حرکتهای آگاهیسازی از سوی شرکتهای بیمه کمتر اتفاق میافتد. در این میان، حرکت و اقدام جدی دولت و بیمه مرکزی لازم است تا مردم با رویکردهای مختلف بیمهها، بهخصوص بیمه زندگی آشنا شوند. آگاهیسازی مردم -تأکید میکنم نه تبلیغات- میتواند رابطه مستقیمی با اعتمادسازی داشته باشد. این اتفاق باید از سوی نهادهایی غیر از واحدهای بازرگانی شرکتهای بیمه بیفتد. در دنیا، هم نهادهای حاکمیتی و مراجع نظارتی بر این روند آگاهیسازی اصرار دارند و هم سندیکاها و انجمنهای تخصصی عزمی عمومی برای آشناسازی مردم با رویکردهای مختلف بیمهای دارند.
موضوع دیگر هم نوع حرکت و اقدام شرکتهای بیمه است که زمینهساز اعتماد خواهد بود. اگر اطلاعرسانی به بیمهگزاران در فاصلههای زمانی کوتاه و دقیق و همراه با جزئیات باشد، بهحتم بیمهگزار با خیال راحت به پرداخت حق بیمه روی میآورد تا بیمه را بهعنوان یک ابزار مدیریت دارایی در اختیار داشته باشد. اعلام شفاف و روشن و البته کوتاهمدت بازدهی سرمایهگذاری به بیمهگزاران از مواردی است که ما در بیمه باران دنبال میکنیم.
فرق بیمه با بورس و بانک در نتیجهگیری بلندمدت است، اما اگر اطلاعرسانی در این بازه دقیق و شفاف باشد و گزارشگریهای سرمایهگذاری زیاد باشد، آن وقت بیمهگزار با اعتماد و اطمینان کامل در ادامه مسیر همراه میشود. ما در بیمه باران این گزارشگریها را تقویت کردیم. ما سال اول هر سه ماه یک بار گزارش بازدهی سرمایه به بیمهگزاران داشتیم و هر شش هم اعمال میکردیم. از ابتدای امسال حتی پرداخت سود مشارکت را بهصورت علیالحساب در ذخیره ریاضی بیمهنامهها منظور میکنیم. این شفافسازی و جریان مشارکت بیمهگزار در روند پرداخت، خودش هم اعتماد بزرگی به همراه دارد، هم در افزایش اقبال بیمههای زندگی مؤثر است.
به عقیده خیلیها اعلام کوتاهمدت سود و مبلغ آن به از دست دادن مشتری منجر میشود، ولی ما صراحتاً به این سیاست اصرار داشتیم و داریم. ما میخواهیم مشتری با شفافیت و اعتماد کامل با ما همراه باشد، نه اینکه بعد از مدت طولانی همراهی احساس کند که با شرکت بیمهاش به جایی نرسیده است. آگاهیدادن رکن اصلی اعتمادسازی است. هر قدر مردم بیشتر بدانند، بیشتر اعتماد میکنند.
سوای بحث آموزش که یکی از چالشهای بیمههای زندگی است، باید به بحث شرایط اقتصادی مردم اشاره کنیم. این مسئله تا چه اندازه در عدم اقبال بیمههای زندگی دخیل است؟
شرایط تورمی موجب نگرانی مردم نسبت به آینده مالیشان میشود و البته بیمه زندگی با ماهیت پساندازی نیز نمیتواند بهطور کامل راهکاری برای رفع این نگرانی باشد، اما بیمه زندگی به واسطه سرمایهگذاری در ابزارهای متنوع مالی و کسب بازدهی مناسب، میتواند تا حدودی از کاهش ارزش پولشان جلوگیری کند؛ البته به شرطی که شرکتهای بیمه بتوانند با تعدد محصولات به اقتضای شرایط زمان مردم را به داشتن آینده مالی مناسب دلگرم کنند. تجربه ما در بیمه باران نشان داد که با وجود شرایط نامساعد اقتصادی و معیشتی بسیاری از مردم هنوز دنبال پوششهای بیمهای و حمایتها هستند. بستگی دارد که محصولی که به آنها میدهیم، به اقتضای شرایط روز، چه نیازی را برآورده کند. اخیراً شنیدهام که بیمههای زندگی خاصی برای تضمین بازدهی سرمایهگذاری در کشور در حال گسترش هستند؛ بیمههایی که مطابق شاخص بورس، طلا و… به بیمهگزاران سود پرداخت میکنند. گویا این بیمهها در نهاد ناظر در حال بررسی هستند و بنا به تجربه جهانی میتواند راهکاری برای مقابله با تورم و به تبع آن توسعه بیمه زندگی باشند.
غیر از تورم، شفافیت و اعتمادسازی آیا چالشهای دیگری در فعالیت بیمههای زندگی وجود دارد؟ مسائلی از نظر زیرساختهای لازم یا رگولاتوری و…؟
ما با طرح جدیدی آمدیم و طرح را با اطلاعاتی که بیمه مرکزی میخواست پیش بردیم و خوشبختانه موافقت نیز حاصل شد؛ به نظرم از لحاظ کار در طرحهای جدید، بیمه مرکزی از همراهیهای لازم برخوردار است. البته مواردی در آییننامهها وجود دارد که با توجه به تخصصیشدن بیمههای زندگی، اصلاح و بازنگری آنها میتواند باعث بهبود تجربه مشتری و شفافسازیهای بیشتر شود. بیمه زندگی امروز به سبب سیاستهای دولت برای جمعآوری منابع خرد از معافیتهای مالیاتی روی حق بیمه برخوردار است. خود سرمایه بیمه هم مشمول مالیات نیست.
با همه اینها باز اصرار دارم که بیمه مرکزی در جهت رونق بیمههای زندگی باید پررنگتر ظاهر شود، همچنین در اطلاعرسانی مزایای انواع بیمه زندگی به عموم مردم و نیز در اجباریشدن برخی از انواع بیمههای زندگی. بهعنوان نمونه بیمههای مستمری تکمیلی راهکار قابل قبولی برای تأمین مالی شاغلان در دوران بازنشستگی است و اطلاعرسانی عمومی موجب ترغیب سازمانها و افراد برای خرید این بیمه میشود یا مثلاً به نظر من بیمه عمر مانده بدهکار که فوت تسهیلاتگیرنده را بیمه میکند و در صورت فوت، بدهی او را بهطور کامل تسویه میکند و موجب کاهش بدهکاران در مؤسسات تسهیلاتدهنده و حذف دغدغه بازماندگان و ضامنان تسهیلاتگیرنده میشود، باید برای تسهیلاتگیرندگان اجباری شود؛ همانطور که در بیمه آتشسوزی برای اموال در رهن بانک الزامی است. چرا نباید در کشور ما بیمه فوت اجباری شود؟ همانطور که بیمه آتشسوزی برای کسبوکارهای در رهن بانکها اجباری است، بیمه عمر مانده بدهکار هم میتواند اجباری باشد.
در رابطه با ضریب نفوذ بیمه صحبت کنیم. به نظر شما توسعه بیمههای زندگی تا چه اندازه میتواند در افزایش ضریب نفوذ بیمه مؤثر باشد؟ با توجه به اینکه در برنامه هفتم توسعه هدف رسیدن به ضریب نفوذ هفت درصد است، اما در حال حاضر رقمی کمتر از دو درصد را شاهد هستیم.
باید توجه داشت که ضریب نفوذ به میزان درآمد مردم وابسته است، به عبارت دیگر تا زمانی که افراد درآمدشان صرف هزینههای اولیه زندگیشان میشود، نمیشود انتظار داشت که به فکر خرید بیمه باشند یا در بیمه زندگی پسانداز کنند، ولی امروز در دنیا بیش از ۴۶ درصد حق بیمه کشورهای توسعهیافته از محل بیمههای زندگی است و این نسبت در کشور ما حدود ۱۵ درصد است. بدیهی است که راه نجات ضریب نفوذ بیمه کشور بیمه زندگی است. طی یکی، دو سال گذشته نرخ رشد بیمههای زندگی در کشور بالا رفته و اگر شرایطی مانند پایینآمدن حق بیمه سایر رشتههای بیمهای و… وجود نداشته باشد، میتوان به افزایش ضریب نفوذ بیمه از طریق توسعه بیمههای زندگی امید داشت.